اد و لورن وارن چند دهه قبل از اینکه با سری فیلمهای کانجورینگ جاودانه شوند، یکی از معروفترین و البته بدنامترین محققین ماوراءالطبیعه در جهان بودند. آنها طرفداران و منتقدان زیادی داشتند و محال بود کسی طرفدار اتفاقات فراطبیعی باشد و اسمشان را نشنیده باشد.
زوج وارن در نیم قرن گذشته به عنوان متخصصان برجستۀ آمریکایی در موضوعات ارواح و شیطانشناسی مطرح بودهاند و پروژههای عجیبشان در لیست پرمخاطبترین پروندههای فراطبیعی جهان قرار دارد.
اما آیا زوج وارن واقعا جنگیر حرفهای بودند؟ یا در مقابل، به سوءاستفاده از ناامیدی مردم مشغول بودند؟ پروندههای عجیب وارنها واقعی است یا ساختگی؟ محققان و روانشناسان چه واکنشهایی به جنگیری وارنها داشتهاند؟ معروفترین پروژههای زوج وارن چه بودند؟ و مردم عصر امروز در شبکههای اجتماعی چه میگویند؟
در این مقاله قرار است به تمام این سؤالات پاسخ دهیم و حقایقی درباره زوج وارن بیان کنیم. حقایقی که هرکسی را در هر کجای جهان به فکر فرو میبرد و باعث میشود به منشأ این اتفاقات عجیب فکر کند.
فهرست مطالب
- جن گیرها در زندگی واقعی؛ بیوگرافی اد و لورن وارن
- پروندههای مرموز و رعبآور لورنها
- پرونده اول اد و لورین وارن : عروسک آنابل
- پرونده دوم: خانه اسنکدرها (The Snekeder House)
- پرونده سوم اد و لورن وارن : خانواده پرون
- پرونده چهارم زوج وارن: ارواح انفیلد
- پرونده پنجم: تسخیر خانواده اسمورل
- پرونده ششم: گرگینه ساوثاند
- پرونده هفتم: ماجرای عجیب آمیتویل
- پرونده هشتم: شیطان من را مجبور کرد!
- پرونده نهم اد و لورن وارن : کلیسای بورلی
- مردم در شبکههای اجتماعی چه میگویند؟
- زوج وارن و سری فیلمهای کانجورینگ
جن گیرها در زندگی واقعی؛ بیوگرافی اد و لورن وارن
آقای «ادوارد مینی وارن» (7 سپتامبر 1926 – 23 اوت 2006) و خانم «لورین ریتا وارن» (31 ژانویه 1927 – 18 آوریل 2019) محققین شیطانشناسی و نویسندگان حوزه ماوراءالطبیعه اهل آمریکا بودند. ادوارد شیطانشناسی (Demonology) را به صورت خودآموز فراگرفته و در کنار این کار، به نویسندگی و سخنرانی در این حوزه مشغول بود. لورین هم ادعا میکرد که توانایی ارتباط با دنیای ارواح به عنوان یک «مدیوم» را دارد.
اد و لورین در سال 1944 باهم آشنا شدند. در آن سالها اد به عنوان راهنما در تئاتر در شهر «بریجپورت» کار میکرد؛ جایی که لورین به عنوان یک عضو معمولی فعالیت داشت. سال 1945 بود که اد در نیروی دریایی نامنویسی کرد و در همان ابتدای خدمتش، کشتیاش غرق شد!
او به خانه بازگشت و با لورین ازدواج کرد. در سال 1951، این زوج صاحب دختری به نام «جودی» شدند و سال 1952 مهمترین کار زندگی خود را آغاز کردند: تأسیس انجمن شخصیشان یعنی:
New England Society for Psychic Research
(انجمن تحقیقات روانی نیوانگلند)
این انجمن یکی از قدیمیترین سازمانهای شکار ارواح یا به اصطلاح خودمان جنگیری در آمریکا است. تأسیس این سازمان شروع داستانهای عجیب و ترسناک آنها بود. زوج وارن کتابهای زیادی در مورد ماوراءالطبیعه و تحقیقات تخصصی خود در مورد جنگیری تألیف و منتشر نمودند.
وارنها ادعا میکردند در طول حرفۀ خود بیش از 10000 پرونده را بررسی کردهاند! آنها برای اینکه ثابت کنند گزارشاتشان واقعی است، از افراد مختلفی مانند پزشکان، محققان، افسران پلیس، پرستاران، دانشجویان و اعضای جبهه روحانیت کمک میگرفتند و آنها را به شهادت دادن دعوت میکردند.
از زندگی وارنها و پروژههای مرموزشان بیش از دهها کتاب، فیلم سینمایی، سریال تلویزیونی و مستند اقتباس شده که معروفترین آنها فرنچایز سینمایی «کانجورینگ» (یا احضار) است. البته نباید مجموعه فیلمها و کتابهای ترسناک The Amityville Horror را فراموش کنیم.
حتی قبل از اینکه زوج اد و لورین توسط بازیگران هالیوودی «پاتریک ویلسون» و «ورا فارمیگا» در فیلمهای The Conjuring به تصویر کشیده شوند، شهرت زیادی داشتند.
البته مثل تمام افراد مشهور و مدعی، این زوج هم تعداد زیادی طرفداران فداکار و منتقدهای سرسخت داشتند. آنها اعضای مادامالعمر کلیسای کاتولیک روم بودند و بسیاری از مردم در سراسر دنیا به پروندههایشان اعتقاد دارند. اما از نظر بدخواهان و منتقدین، آنها شیاد بودند و برای پیشبرد کاسبی خود، ناامیدیِ افرادِ آسیبپذیر و افسرده را طعمه میکردند.
بله، تحقیقات زوج وارن در حوزه ماوراءالطبیعه با واکنشهای منفی زیادی مواجه شد. شاید مهمترین و مشهورترین واکنش، مربوط به «پری دی آنجلیس» (مجری و محقق) و «استیون نوولا» (عصبشناس معروف آمریکایی) باشد. این دو نفر شواهد وارنها را دقیقا بررسی کردند و در پایان آن را به عنوان «چاخان» توصیف کردند!
همچنین «جو نیکل» (محقق ماوراءالطبیعه) و «بنجامین رادفورد» (نویسنده و محقق آمریکایی) در نتیجهی تحقیقات خود دربارهی جنگیری لورنها اعلام کردند:
«Did Not Happen And Had Been Invented The Hauntings»
(تسخیرها اتفاق نیفتادند و مندرآوردی هستند!)
با این حال، فعلا فرقی نمیکند زوج وارن ناجیانی فداکار و خودآموخته باشند یا کلاهبردارانی خطرناک… این دو طی پنجاه سال گذشته بخشی اجتنابناپذیر از دنیای تحقیقات ماوراءالطبیعه بودهاند. اغلب مردم آنها را جنگیرهایی میدانند که واقعا در میدان نبرد بودهاند و عمرشان را پای این موضوع گذاشتهاند. به هرحال همین هم قابل احترام است!
در ضمن، با موفقیت مستمر سری فیلمهای کانجورینگ، به نظر نمیرسد توجهاتی که به اد و لورن وارن میشود به این زودیها کم شود. اد در سال 2006 از دنیا رفت اما لورین آنقدر عمر کرد تا شاهد اکران دو فیلم از مجموعهی کانجورینگ باشد.
پروندههای مرموز و رعبآور لورنها
اد و لورن وارن تا سال 1968 پرونده مهمی نداشتند و شاید بتوان گفت تا آن زمان شناخته شده نبودند. اما پروندههایی که در ادامه به آن میپردازیم، از جمله معروفترین و مهم ترین پروژههای جنگیری این زوج است.
پرونده اول اد و لورین وارن : عروسک آنابل
اولین پرونده عجیب و بحثبرانگیز آنها عروسک تسخیرشده آنابل بود. ماجرایی که به لطف سری فیلمهای احضار (کانجورینگ) به گوش جهانیان رسیده است.
ماجرای آنابل از این قرار بود که یک پرستار دانشجو به نام «دونا» یک عروسک از برند Raggedy Ann از مادرش هدیه گرفت. هنگامی که دونا عروسک را به آپارتمان خود برد، او و هماتاقیاش «آنجی» متوجه شدند این عروسک اغلب موقعیت خود را تغییر میدهد و از اتاقی به اتاق دیگر میرود.
آنها یادداشتهای پراکندهای را در اطراف آپارتمان پیدا میکردند که روی آن با خط یک کودک نوشته شده بود: «به من کمک کن!»
«لو» دوستپسر انجی، ادعا میکند که یک نیمهشب از خواب بیدار شده و دیده که عروسک بدنش را در اختیار گرفته و سعی میکند او را خفه کند! دونا و آنجی بعد از مشاهده این ماجرا سراغ یک مدیوم رفتند. مدیوم به آنها گفت عروسک توسط روح دختری هفت ساله به نام «آنابل هیگینز» تسخیر شده است. آنابل هیگینز در همان آپارتمان، زمانی که هفت سال داشت از دنیا رفته بود.
این مدیوم گفت که روح در نهایت به آرامش خواهد رسید و شما لازم نیست کاری انجام دهید. اما اد و لورین وارن نظر متفاوتی داشتند. آنها تشخیص دادند یک روح شیطانی در عروسک ساکن است که به دنبال یک میزبان انسان میگردد! آنها عملیات جنگیری را آغاز کردند و اقامتگاه دختر جوان را پاکسازی نمودند.
همین عروسک، بعدها الهامبخش عروسک بدنام جهان سینما یعنی «آنابل» شد که تاکنون سه فیلم پرفروش از آن منتشر شده است:
- Annabelle (2014)
- Annabelle: Creation (2017)
- Annabelle Comes Home (2019)
هم اکنون آنابل واقعی که برخلاف همتای سینمایی خود آنقدر هم ترسناک نیست، در یک جعبه شیشهای در موزه وارنها نگهداری میشود و روی آن پلاکاردی نصب شده که حاوی این عبارت است:
Positively, Do Not Open!
(جدی میگم، بازش نکن!)
جالب است بدانید آنابل مقصر تصادف مرگبار یک بازدیدکننده با موتورسیکلت است. این مرد ظاهرا قبل از اینکه از موزه بیرون برود، این عروسک را مسخره کرده بود.
پرونده دوم: خانه اسنکدرها (The Snekeder House)
در سال 1986 «کارمن» و «آل» اسندکر خانهای را در شهر «ساوتینگتون» ایالت کانکتیکات آمریکا اجاره کردند. همانطور که برای اولین در خانۀ خود گشت میزدند، ابزارهایی را در زیرزمین خانه پیدا کردند که بدون شک شبیه به ابزارهای سردخانه بود. آنها به این کشف وحشتناک رسیدند که خانه جدیدشان قبلا سردخانه بوده است.
با این تفاوت که به نظر میرسید خیلی از مردگان سابق، هرگز آنجا را ترک نکرده بودند! در سراسر خانه بوی گوشت پوسیده به مشام میرسید و شیر آب را که باز میکردی، گاهی آب به رنگ خون جاری میشد.
در همین حین، بزرگترین پسر اسنکدرها گرفتار رویاهای ترسناک شد و ادعا کرد که ارواح را میبیند. صاحبان خانه ادعا کردند پسرشان اپیزودهای روانی تغییر شخصیت را تجربه میکند و دست به کارهای خشونتآمیزی میزند.
لیست ترسناک ترین اسکیپ رومهای ایران با یک کلیک:
این خانواده که گیج و سردرگم شده بودند و آوازهی جنگیری وارنها به گوششان خورده بود، سراغ اد و لورین وارن رفتند. پس از بررسی خانه، وارنها ادعا کردند این ارواح مربوط به اجسادی است که قبلا به این مکان آورده شدند. آنها به این نتیجه رسیدند که صاحبان سردخانه کارهای نادرستی با اجساد میکردند.
گزارشها در مورد وقایع خانه اسنکدرها واقعا ضد و نقیض هستند. چرا که در نهایت مشخص شد پسر خانواده از اسکیزوفرنی رنج میبرد و به طور کل تعادل روانی نداشته است. «ری گارتون» محقق و نویسنده ترسناک درباره خانواده اسنکدر گفته است: «این خانواده درگیر مشکلات جدی مانند اعتیاد به الکل و مواد مخدر بودند. من وقتی اینها را شنیدم شدیدا ناامید شدم، چون فکر نمیکردم ماجرا از این قرار باشد.»
این خانه در ساوتینگتون، الهامبخش سری فیلمهای هالیوودی زیر شده است که از نظر کاربران گوگل نیز امتیازات خوبی دریافت کردهاند.
- A Haunting in Connecticut (2002)
- The Haunting in Connecticut (2009)
- The Haunting in Connecticut 2: Ghosts of Georgia (2013)
پرونده سوم اد و لورن وارن : خانواده پرون
وقتی «راجر» و «کارولین» پرون به همراه پنج دختر خردسال خود به یک خانه مزرعهای به مساحت 200 هکتار در «رود آیلند» نقل مکان کردند، هیچ اطلاعی از گذشتۀ تاریک آن خانه نداشتند. خیلی از ساکنان سابق آن خانه تحت شرایط وحشتناکی جان باخته بودند. چند نفر به قتل رسیدند و بعضی دیگر خود را به دار آویخته بودند.
پرونها به این باور رسیده بودند که ارواح این مردگان هنوز در خانه حضور دارند. بعضی ارواح اصطلاحا خوشخیم بودند و با بچهها بازی میکردند. یا در کارهای خانه کمک میکردند. اما بعضی ارواح شوم هم حضور داشتند که خانواده را به طور دائمی عذاب میدادند.
گفته میشود که این خانه در اصل توسط روح زنی که ادعا میشود یک جادوگر بوده تسخیر شده است. این زن، پسرش و خودش را کشت تا ساکنان آیندهی خانه را آزار دهد.
اد و لورن وارن در سال 1974 برای کمک به پرونها فراخوانده شدند. این زوج بارها از ملک بازدید کردند تا گزارشهای خانوادۀ پرون را در مورد موجودات بدخواه بررسی کنند. موجوداتی که قادر به بلندکردن تختها بودند و هوا را با بوی عطر گوشت پوسیده پر میکردند. با این حال، ظاهرا حضور زوج وارن باعث تشدید آزار و اذیت از طرف ارواح شد. تا جایی که راجر در نهایت از آنها خواست خانه را ترک کنند.
داستان خانواده پرون مبنایی برای فیلم The Conjuring محصول سال 2013 شد و با استقبال خوبی از سمت تماشاگران مواجه گردید. لورین وارن بعدها در مورد تحقیقاتش درباره مزرعه پرون گفت: «چیزهایی که آنجا اتفاق افتاد خیلی ترسناک بودند. هنوز هم صحبت کردن در مورد آن اتفاقات روی من تأثیر عجیبی میگذارد.»
پرونده چهارم زوج وارن: ارواح انفیلد
یکی از عجیبترین و رعبآورترین ماجراهایی که در مسیر جنگیری وارنها اتفاق افتاد، ماجرای ارواح انفیلد است که در ادبیات و اخبار عمومی با عبارت «The Enfield Poltergeist» شهرت دارد. این ماجرای مخوف الهامبخش فیلم سینمایی Conjuring 2 شد.
سال 1977 بود که یک مادر مجرد به نام «پگی هاجسون» با پلیس شهر انفیلد تماس گرفت و به آنها گفت که شاهد جابهجایی اثاثیه خانهاش بوده و دو فرزند از چهار فرزندش از درون دیوار خانه صدای تقتق شنیدهاند. صبح آن روز، به نظر میرسید همه چیز عادی باشد. اما وقتی پگی وارد اتاقش شد و دو دخترش را دید که او را با چهرههایی وحشتزده نگاه میکنند، همه چیز عوض شد.
«جانت» و «مارگارت» دو دختر خردسال پگی به مادرشان گفتند که شاهد تکان خوردن تخت و حرکت کردن و کمدهایشان بودند. قبل از اینکه پگی زمان پاسخ دادن داشته باشد، شروع به شنیدن صداهای بلندی کرد که بیوقفه در خانه طنینانداز میشد.
خانوادۀ وحشتزده برای کمک به همسایهها پناه بردند. آنها به خانه آمدند و نتوانستند علت صداهای عجیب را پیدا کنند. برای همین تصمیم گرفتند با پلیس تماس بگیرند. پلیس حوالی ساعت 1 بامداد به نشانی خیابان گرین و منزل هاجسون مراجعه کرد.
ماموران نیز صداها را شنیدند و به بررسی دیوارها، اتاق زیر شیروانی و لولههای خانه پرداختند. اما در نهایت با دیدن حرکت یک صندلی بزرگ در اتاق نشیمن خانه، متقاعد شدند که این یک مسئله پلیسی نیست. برای همین خانه را ترک کردند.
از آن روز تا 18 ماه بعد، بیش از 30 نفر از مردم مانند همسایگان، محققان روانشناسی و روزنامهنگاران گفتند که شاهد جابهجایی اثاثیه سنگین و پرتاب اشیا در اتاقهای این خانه بودهاند.
از دو کودک بیچارهی ماجرا یعنی جانت و مارگارت، عکسهایی منتشر شد که چند فوت از زمین بلند شده بودند. همهی این ماجراها باعث شد که خانوادۀ هاجسون در سال 1978 با لورن و اد وارن تماس بگیرند. آنها به این نتیجه رسیدند که نوعی حضور شیطانی در خانه وجود دارد. جانت و مارگارت نقطه کانونی فعالیتهای ماوراءالطبیعه بودهاند.
از جنگیری خانه انفیلد بیش از 2000 گزارش منتشر شده و بیشتر از 30 شاهد عینی برای این اتفاقات وجود دارد. این خانه هماکنون یکی از جنزدهترین خانههای بریتانیا است و کمتر کسی جرئت نزدیک شدن به آن را دارد. تصویر معروف منتشر شده از این پرونده، لورین وارن را نشان میدهد که روی تختی در آن خانه دراز کشیده و در حال حس کردن ارتعاشات فراطبیعی است.
پرونده پنجم: تسخیر خانواده اسمورل
در سال 1974 «جک» و «جانت» اسمورل به خانهای در خیابان «چیسوست» شهر «پیتستون» ایالت پنسیلوانیا نقل مکان کردند. بعد از ساکن شدن در این خانه، اتفاقات عجیبی رخ داد که باعث شد اسمورلها به این باور برسند که یک شیطان خانۀ آنها را تسخیر کرده است. آنها ادعا کردند که شیطان سگ آنها را به دیوار کوبیده، گوش جک را گاز گرفته و یکی از دخترانشان را از پلهها به پایین هل داده است.
گفته میشود که جک و جانت هر دو مورد توسط شیطان مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. در سال 1986 خانواده اسمورل با اد و لورن وارن تماس گرفتند و آنها تأیید کردند که خانه آنها تسخیر شده است. اد وارن بعدها در مصاحبهای گفت شاهد شکلگیری تودهای تاریک در داخل خانه بوده است و شیطان پیامی برای او گذاشته و گفته: «برو بیرون!»
فیلم تلویزیونی The Haunted 1991از این ماجرا اقتباس شده است.
پرونده ششم: گرگینه ساوثاند
یکی از عجیبترین مواردی که اد و لورین وارن تا به حال بررسی کردهاند، در شهر «اسکس» انگلستان رخ داده است. یک نجار بهظاهر معمولی به نام «ویلیام رمزی» ادعا کرد که توسط شیطان تسخیر شده و شیطان او را وادار کرده به شکل گرگینه در بیاید.
رمزی اولین تبدیل یا اصطلاحاً Transformation خود را در سن 9 سالگی تجربه کرده بود. او در حال بازی کردن در بیرون از خانه بود که نسیم سردی وزیدن گرفت و به دنبال آن بوی وحشتناکی آمد. ناگهان او با عصبانیت شروع به دویدن کرد و حصار اطراف زمین را از عمق خاک بیرون کشید شروع کرد به گازگرفتن توری سیمی حصار!
رمزی تا بزرگسالی دیگر هیچ تجربهای به شدت آن روز نداشت؛ اما همچنان تحت حملات روانی خشم و عصبانیت بود. حملاتی که طی آن نوعی «قدرت غیرانسانی» در او بروز میکرد. او دوست داشت دندانهایش را به دیگران نشان دهد و در حالی که دستهایش را پنجه کرده بود، مدام عوعو میکرد.
وقتی وارنها در سال 1989 متوجه این موضوع شدند، بیل رمزی را متقاعد کردند به کلیسای آنها در ایالت کانکتیکات بیاید و به همراه اسقف «رابرت مک کنا» تحت فرایند جنگیری قرار گیرد.
با این حال، فعلاً فرقی نمیکند اد و لورن وارن ناجیانی فداکار و خودآموخته باشند یا کلاهبردارانی خطرناک… این دو طی پنجاه سال گذشته بخشی اجتنابناپذیر از دنیای تحقیقات ماوراءالطبیعه بودهاند.
پرونده هفتم: ماجرای عجیب آمیتویل
شاید شناختهشدهترین موردی که توسط اد و لورن وارن مورد بررسی قرار گرفت، ماجرای آمیتویل در شهر «لانگ آیلند» و در سال 1975 بود. ماجرای آمیتویل اینطوری شروع شد که خانواده «لوتز» به خانهای عجیب در حومه شهر نقل مکان کردند. جایی که یک سال قبل، «رونالد دی فیو جونیور» قاتل سریالی در آن جا زندگی میکرد. رونالد شش نفر از اعضای خانوادهاش را کشته بود!
در طول 28 روز اول اقامتشان، لوتزها اتفاقات عجیبی را تجربه کردند. کوبیده شدن مشتهای نامرئی به دیوار، شناور ماندن اعضای خانواده روی هوا و حمله مگسها به خانه، تنها بخشی از آن اتفاقات بود.
این گزارشها باعث شد لوتزها و همسایگان، از وارنها بخواهند خانه را جنگیری کنند. این بار وارنها یک گروه تلویزیونی محلی را با خود آوردند. آنها از خانه عکسهایی گرفتند. در یکی از تصاویر به نظر میرسد پسر کوچکی با چشمانی درخشان زیر سایه ایستاده است.
لورین وارن بعدها در مصاحبهای گفت خاطرات پرونده خانه Amityville بیشتر از دیگر وقایع او را آزار میدهد. با این حال، بررسیهای دقیق نشان داده است که اتفاقات گزارش شده در خانه یک فریب بوده است و چنین چیزی واقعیت نداشته است. پرونده خانه آمیتویل ماجرای دومین فیلم از مجموعه احضار است.
پرونده هشتم: شیطان من را مجبور کرد!
اگر فیلم The Conjuring: The Devil Made Me Do It 2021 را دیده باشید، حتما این تیتر به نظرتان آشنا آمده. این فیلم از پرونده قتل «آلن بونو» الهام گرفته شده است.
در سال 1981 «آرن شاین جانسون» به جرم قتل آلن بونو به دادگاه فراخوانده شد. او آلن را با ضربات چاقو به قتل رساند و بعدا مدعی شد هنگام انجام قتل توسط شیطان تسخیر شده بود! این اولین بار بود که در سیستم قضایی آمریکا یک متهم ادعای تسخیرشدن توسط شیطان میکرد.
طبق مقالهای که در سال 1981 در نشریه نیویورکتایمز منتشر شده، زوج وارن کمی با جانسون و خانوادهاش وقت گذراندند و در نتیجه ادعای او کاملا واقعی و منطقی اعلام شد. با این حال، قاضی پرونده این نظریه را نادیده گرفت و آن را «غیرمرتبط» و «غیرعلمی» خواند. جانسون در نهایت به زندان محکوم شد.
پرونده نهم اد و لورن وارن : کلیسای بورلی
این ماجرای عجیب که الهامبخش فیلم 2018 The Nunبوده است، به یک کلیسای متروکه باز میگردد که در قرن دوازدهم ساخته شد. از این کلیسا که در شهر «اسکس» واقع شده، گزارشهای متعددی مبنی بر صدای قدمهای وهمانگیز، بوهای ناراحتکننده و سوزن سوزن شدن ستون فقرات مردم دریافت شده است. اما عجیبترین مشاهدات، مربوط به یک راهبه موقر و محجبه است که بیهدف در حیاط کلیسا سرگردان است!
تا کنون محققان ماوراءالطبیعه ادعا میکنند صدای سوگواری و نالههای شوم از همه جای کلیسا شنیده میشود. اد وارن در بازدیدی که از این کلیسا داشت اعلام کرد روح راهبه را در کلیسا دیده است.
مردم در شبکههای اجتماعی چه میگویند؟
حتما با شبکه اجتماعی quora آشنا هستید. پلتفرمی که معمولا برای سوال و جواب در فضای آنلاین استفاده میشود. یکی از سؤالاتی که در این شبکه اجتماعی مطرح شده و پاسخهای زیادی دریافت کرده، مربوط به شیاد بودن زوج وارن است. مردم در پاسخ به این سوال که «آیا زوج وارن واقعا جنگیر هستند یا شیاد؟» چنین جوابهایی دادهاند:
- بله، آنها کلاهبردار بودهاند و در این شکی نیست. «استیفن کینگ» حداقل جرئت دارد بگوید داستانهایش تخیلی است. این نوع تسخیرهای شیطانی که آنها ادعایش را میکنند غیرممکن است. زوج وارن فقط داستانسرایانی هستند که از حماقت افراد سادهلوحی که به ارواح اعتقاد دارند، درآمد کسب کردند!
- من به خدا ایمان دارم. به شیطان، روحالقدس و فرشتگان ایمان دارم. من معتقدم که شیطان میتواند تو را در زندگی به کارهای بدی وادار کند، اما اصلا و ابدا به «تسخیر» اعتقادی ندارم. من فکر میکنم این ماجراها بیشتر به علت بیماریهای روانی بوده است. چراکه در آن زمان درباره بیماریهای روانی تحقیقات زیادی انجام نشده بود. بنابراین بله، من فکر میکنم آنها کلاهبردار بودند.
- به نظر من حقیقت جایی در میانه است. واضح است بسیاری از افرادی که درباره اد و لورین وارن نظر منفی میدهند، کتابهایشان را نخواندهاند. مثلاً کتاب «شیطانشناسی» اد وارن کتابی بسیار شهودی است و بهتفصیل توضیح میدهد برای اتفاقات فراطبیعی یک «قلمرو» یا «سلسلهمراتب» وجود دارد. ما عمدا نمیخواهیم باور کنیم گاهی روشهای غیرعلمی و مبتنی بر دین خانوادهها را نجات میدهد. من همیشه به شکاکان میگویم: «یک بار بنشینید و با تخته Ouija شیطان را احضار کنید. بعد ببیند میتوانید خودتان قضیه را حل و فصل کنید یا نه!»
- نمیدانم چرا شکاکان دوست دارند به همه چیز از دیدگاه منطق نگاه کنند. بله، مطمئنا منطقی نیست مثل زوج وارن پنج دهه از زندگیتان را صرف کمک به مردم کنید تا بتوانند بر مشکلات روحیشان پیروز شوند. منطقی نیست اعتبار خود را به خطر بیندازید و در برابر قاضی شهادت دهید یک مرد تحت تأثیر شیطان مرتکب قتل شده است. کاری که لورین وارن انجام داد. وارنها همیشه با کلیسای کاتولیک ارتباط نزدیک داشتند. اد وارن شخصا طی 50 سال در حدود 70 مراسم جنگیری شرکت کرد. آنها با ادارات پلیس برای حل پروندهها همکاری میکردند. شاید اگر ما جای زوج وارن بودیم و تجربه و زندگیِ آنها را داشتیم، مثل آنها عمل میکردیم.
- احتمالا آنها در طول زندگی حرفهای خود با پدیدههای فراطبیعی روبهرو شدهاند. ما در یهودیت، مسیحیت یا اسلام مفهومی تحت عنوان ارواح یا اشباح نداریم. اما مفهوم شیاطین در همهی دینها وجود دارد. بنابراین قطعا آنها کلاهبردار نیستند و ممکن است زمانی که با پدیدههای عجیب روبهرو میشدند، دقیقا نمیدانستند با چه چیزی سروکار دارند.
زوج وارن و سری فیلمهای کانجورینگ
جهان سینمایی احضار (The Conjuring Universe) یکی از فرنچایزهای معروف تاریخ سینمای ترس است. همانطور که تا اینجای مقاله دیدیم، این فیلمها از پروندههای اد و لورن وارن الهام گرفته شدهاند. ماجرای سری فیلمهای اصلی، یعنی کانجورینگها، درباره افرادی است که تحت تسخیر ارواح اهریمنی قرار گرفتهاند. در حالی که فیلمهای اسپینآف (یعنی راهبه و آنابل) روی بعضی موجودات که وارنها با آنها روبهرو شدهاند متمرکزند.
این فرنچایز سینمایی از نظر تجاری موفق بوده است و با توجه به مجموع بودجه 178 میلیون دلاری، توانستهاند مجموعا 2.1 میلیارد دلار درآمد کسب کنند. این درآمد هنگفت باعث شده که سری فیلمهای کانجورینگ به پردرآمدترین فرنچایز ترسناک تاریخ تبدیل شود. این فرنچایز عمدتا نقدهای مثبت تا متفاوت دریافت کرده است.
این فرنچایز از سه فیلم اصلی زیر تشکیل شده است:
- The Conjuring (2013)
- The Conjuring 2 (2016
- The Conjuring: The Devil Made Me Do It (2021)
دو فیلم اول به کارگردانی «جیمز وان» و فیلم سوم توسط «مایکل چاوز» ساخته شد. اولین فیلم پرونده خانواده پرون را به تصویر میکشد که در خانه خود در رودآیلند حوادث ناراحتکنندهای را تجربه میکنند. ماجرای فیلم دوم پرونده ارواح انفیلد است. فیلم سوم نیز همانطور که گفتیم به پرونده قتل «آلن بونو» میپردازد.
دو فیلم اول احضار بازخوردهای مثبتی از سوی منتقدان و طرفداران ژانر ترس گرفتند. بیشتر این بازخوردها متوجه کارگردانی جیمز وان و بازی بازیگران اصلی یعنی پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا بوده است. منتقدان همچنین به تأثیر این فیلمها بر فیلمهای ترسناک مدرن تأکید کردند. با این حال فیلم سوم آنقدرها هم موفق نبود و نقدهای متفاوتی از سوی منتقدان دریافت کرد.
جهان سینمایی احضار شامل فیلمهای دیگری هم هست که در جدول زیر معرفی شدهاند.
مطالعه این مقاله توصیه میشود:
زمان وقوع داستان فیلم | نام فیلم | سال انتشار |
---|---|---|
1952 | راهبه 1 | 2018 |
1955 | آنابل : آفرینش | 2017 |
1956 | راهبه 2 | 2023 |
1967 | آنابل | 2014 |
1971 | احضار 1 | 2013 |
1972 | آنابل به خانه میآید | 2019 |
1973 | نفرین لیورونا | 2019 |
1977 | احضار 2 | 2016 |
1981 | احضار3 : شیطان مرا وادار کرد | 2021 |
جمعبندی
در این مقاله سعی کردیم زندگی و پروندههای اد و لورن وارن زوج جن گیر معروف را زیر ذرهبین قرار دهیم. در مورد اینکه آیا آنها واقعا با جهان فراطبیعی در ارتباط بودند یا خیر، میتوانید خودتان تصمیم بگیرید! در مورد جنگیری وارنها شواهد و مقالات زیادی وجود دارد و بعد از گذشت این همه سال، واقعیت داشتن یا نداشتن این ماجراها هنوز معلوم نیست. آنچه مشخص و قطعی است، جهان اطراف خودمان است. اگر خوب نگاه کنیم، شیاطین و هیولاها همه جا وجود دارند. فقط لازم نیست مربوط به جهان ماوراءالطبیعه باشند!
ممنون بابت این مقاله و جدول فیلما
اونطور که توی فیلم های سری احضار نشون دادن این زوج خیلی محبوب و کاردرستن ولی در عمل می بینیم که در واقعیت به اونصورت نبوده و خیلی هم حاشیه زیاد داشتن . در هر حال من دوستشون دارم و همیشه فیلم هایی که با حضور شخصیت اد و لورن هست رو دنبال می کنم .