سناریو
باورم نمیشد برای دیدن دوست چندسالم باید برم آسایشگاه بیماران روانی انگار تو صورت زیبای دیوا رنگ مرده پاشیده بودن، از مادرش شنیدم که برای رفع نازاییش و قطع امید از کارای درمانی، رفته پیش یه پیرزن تو جنوب تهران که با اجنه در ارتباطه… تو تیمارستان حالش بهتر نشد که هیچ همهچی به مرگ دیوا ختم شد… اون آسایشگاه چندین ساله که متروکه شده میگن دونفر از پرستارا تو اتاق دیوا خودشونو دار زدن حرفای عجیب و غریبیم راجب روانپزشک دیوا وجود داره…
نظرات
خیلی عالی بودش خیلی ترسناک بود
میانگین امتیاز اتاق فرار دیوا
از نظر 1 کاربرثبت کامنت برای اتاق فرار دیوا
×